فضائل فاطمه زهرا ( عليها السلام)
فضائل فاطمه زهرا ( عليها السلام)
زندگينامه حضرت زهرا سلم الله عليها ص 119
محمد قاسم نصيرپور
1- فاطمه ( عليها السلام) از ديدگاه قرآن
2- فاطمه ( عليها السلام) در نگاه پيامبر (ص)
بسم الله الرحمن الرحيم انا اعطيناك الكوثر فصل لربك و انحر ان شانئك هو الابتر
«(اى رسول!) ما به تو كوثر عطا كرديم، پس تو هم (به شكرانه آن نعم) براى خدا نماز بگزار و (شتر) قربانى كن، بدرستى كه دشمن بد گوى تو دم بريده و فاقد نسل است» .
شان نزول
به نوشته ابن اسحاق - متوفاى 151 ه.ق - قاسم فرزند رسول خدا ( صلى الله عليه و آله) به سن رشد رسيد، به گونهاى كه مىتوانستبر اسب و شتران راهوار سواره كارى كند. وى در نوجوانى درگذشت و پيامبر ( صلى الله عليه و آله) به فراغ فرزندش مبتلاء گرديد. «عاص بن وائل» كه يكى از دشمنان سر سخت پيامبر ( صلى الله عليه و آله) بود گفت: «محمد بخاطر از دست دادن پسرش بلا عقب و بدون نسل گرديد.» [بايد دانست كه در آن روز پيامبر ( صلى الله عليه و آله) داراى دخترانى بود، ليكن بر اساس سنت جاهلى، اعراب فرزند دختر را به حساب نمىآوردند و فرزند دخترانشان را از نسل خود نمىدانستند، از اين رو در نگاه آنان پيامبر (ص) فاقد نسل بود.] در پاسخ به ياوه گوييهاى مشركان خداوند سوره كوثر را بر رسول خدا (ص) نازل فرمود. (1)
محل نزول سوره كوثر
احتمالا در ميانه منى و در مكانى است كه امروزه آن را «مسجد كوثر» مىخوانند و حجاج به قصد تبرك به زيارت آن مىروند. (2)
مفسران كوثر را به نهر كوثر در بهشت، خير كثير در دنيا و آخرت، كثرت و زيادى پيروان پيامبر ( صلى الله عليه و آله)، شفاعت و ... تفسير كردهاند. هر چند همه اين معانى درست است و با هم منافاتى ندارد، زيرا قرآن داراى معانى مختلفى است اما، امام صادق ( عليه السلام) فرمود: «كوثر زيادتى نسل رسول خدا ( صلى الله عليه و آله) از فرزندان فاطمه ( عليه السلام) است تا قيامتبگونهاى كه به شمار نيايند» (3) و در عوض اين دشمن پيامبر صلى الله عليه و آله است كه دم بريده و فاقد نسل است. و اين خبرى است كه خداوند از نسل آيندگان دشمن پيامبر ( صلى الله عليه و آله) بيان فرمود.
بايد نگريست كه چگونه فرزندان پيامبر (ص) از زهرا (ع) تنها دختر بازمانده از او زياد گشتهاند بگونهاى كه تعداد سادات يعنى كسانى كه امروز در جهان اسلام نسبشان به پيامبر (ص) مىرسد بس زياده و افزون است و آيا از هيچكس بدينگونه نسلى انبوه برجاى مانده است؟ آنهم نسلى كه هر لحظه به لطف خداوندى بيشتر مىشوند! و اين در حالى است كه به گواهى تمامى مورخان هيچيك از فرزندان رسول خدا ( صلى الله عليه و آله) و فرزندان آنها زنده نماندند و از آنان نسلى پا نگرفتبلكه تنها فاطمه (ع) بود كه پس از رسول خدا ( صلى الله عليه و آله) مدتى هر چند كوتاه زيست و از پى او فرزندانش بازماندگان و يادگاران رسول خدا (ص) زياد شدند و اين است نسل كثيرى كه خداوند به وجود بركت فاطمه (ع) به رسول خدا (ص) عنايت فرمود.
سخن فخر رازى مفسر بزرگ اهل سنت فخر رازى - متوفاى 606- در تفسيرش مىنويسد: «كوثر به معناى اولاد پيامبر (ص) است چه اين سوره در پاسخ كسانى نازل شد كه نداشتن فرزند را بر آن حضرت عيب گرفتد معناى كوثر اين است كه خداوند به پيامبر (ص) نسلى عطا مىكند كه در طول زمان باقى خواهد ماند بنگر چه بسيار از اهل بيت كه [مظلومانه] كشته شدند باز هم جهان از آنان پر است ولى كسى از بنى اميه باقى نمانده پس بنگر چه انديشوران و علماى بزرگى چون باقر و صادق و كاظم و رضا عليه السلام و نفس زكيه و امثال آن از نسل پيامبر (ص) برخاستند» . (4)
ماجراى مباهله
فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الكذبين (5)
«پس هر كس با تو به مجادله برخيزد پس از آنكه دانش (وحى) بتو رسيد، بگو بيايد ما و شما با فرزندان و زنان خود با هم به مباهله برخيزيم (و به درگاه خداوند تضرع كنيم) تا دروغگويان را به لعنتخدا (و عذاب) گرفتار سازيم.» در سال نهم هجرى عدهاى از سران مسيحيان شهر نجران كه در 910 كيلومترى جنوب شرقى مكه واقع است، همراه اسقف اعظم شهر براى مذاكرات دينى و اعتقادى با رسول خدا صلى الله عليه و آله به مدينه وارد شدند، آنان پس از بحثهاى دينى از قبول اين حقيقت كه عيسى بنه و فرستاده خداستسرباز زدند، زيرا آنان بر اين پندار بودند كه عيسى فرزند خداست. با اين همه در برابر منطق استوار رسول خدا (ص) مهر خواموشى بر لب زدند.
فرشته وحى فرود آمد و به پيامبر صلى الله عليه و آله امر شد تا آنها را به مباهله دعوت كند. يعنى هر گروه به همراه عزيزترين افرادشان به صحرا روند و در زمان معين هر دو گروه بدرگاه خداوند نيايش كنند و بر آنكس كه دروغگوست لعنت فرستند.
پيامبر (ص) از ميان بستگان و يارانش عزيزترين و پاكترين آنها را با خود همراه كرد، آنان عبارت بودند از دخترش فاطمه، پسر عم و داماد و برادرش على و فرزندان آنها حسن و حسين (كه سلام و درود خداوند بر آنان باد) زيرا انسانهايى پاكتر و با ايمانتر از اين چهار تن وجود نداشتند و گرنه پيامبر (ص) آنان را با خود همراه مىساخت.
آن روز رسول خدا صلى الله عليه و آله لباس سياه و پشمين در بر داشت، حسين (ع) را در آغوش گرفت و دستحسن را به دست گرفتبراه افتاد و پشتسرش على و فاطمه (سلام الله عليهم) براه افتادند منظره معنوى و با شكوهى بود هنگامى كه به جايگاه نزديك شدند، چشم مسيحيان به حالت پر از صفا و معنويت پيابر ( صلى الله عليه و آله) و همراهان آنحضرت افتاد، بزرگشان گفت: «چهرههايى را مشاهده مىكنم كه اگر بدرگاه الى رو كنند اين بيابان به جهنمى سوزان تبديل خواهد شد و دامنه عذاب به سرزمين نجران كشيده مىشود، (6) اينان اگر از خدا بخواهند كوهى را از جا بركند خواهد كند با اينان مباهله نكنيد كه هلاك خواهيد شد و بيم آنست كه مسيحيان به تمامى نابود شوند» . (7)
و بدين ترتيب به پرداخت جزيه راضى شدند. (8)
بنا به روايت تمامى علماى شيعه و سنى ماجراى مباهله با حضور آن چهار نور پاك انجام گرفته و بنابراين مصداق «نسائنا» در آيه شريفه فاطمه زهرا ( عليها السلام) است.
سخن علامه شرف الدين مرحوم علامه سيد عبد الحسين شرف الدين مىنويسد: تمامى اهل قبله حتى خوارج متفقند كه پيامبر (ص) براى مباهله از زنها كسى جز پاره تن خود زهرا (ع) را فرا نخواند، و از فرزندان جز دونوهاش حسن حسين (ع) و از جانها جز برادرش را كه موقعيتش به او مانند موقعيت هارون به موسى بود و در اين معنى كسى ديگر از جهانيان با آنها شريك نيست. (9)
شگفتا چه نيكوست! هر كس به ترس و وحشت عجيبى كه براى بزرگان و نمايندگان دينى و دنيايى نجران ايجاد شد بنگرد و دقت كند درمىيابد كه محمد (ص) و آل او را شكوهى استخدايى كه چشمها را خيره مىكند و آنان را عظمتى است روحانى كه همه را در مقابل خود به خضوع وا مىدارد. (10)
بعدها در محل انجام مباهله در مدينه مسجدى بنا گرديد كه تا كنون به عنوان يادگار نزول آيه شريفه و يادآور واقعه و فضيلت اهل بيت محل تردد و عبادت پيروان است. (11)
جلوه ايثار
و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا انما نطعمكم لوجه الله لا نريد منكم جزاءا و لا شكورا (12)
«و بر دوستى او (خدا) به فقير و طفل و يتيم و اسير طعام مىدهند و گويند ما فقط براى رضاى خدا به شما طعام مىدهيم و از شما هيچ پاداشى و سپاسى هم نمىطلبيم» .
زمخشرى يكى از مفسرين بزرگ اهل سنت، در تفسير الكشاف به نقل از ابن عباس چنين گويد (13) : حسن و حسين (ع) بيمار شدند پيامبر (ص) به همراه گروهى از آنان عيادت نمود و به على (ع) فرمود چه خوب استبراى شفاى فرزندانت نذرى كنى.
آنگاه على و فاطمه ( عليهما السلام) و فضه نذر كردند كه اگر حسن و حسين (ع) بهبود يافتند سه روز روزه بگيرند هنگامى كه آن دو بزرگوار سلامتى خود را باز يافتند در خانه چيزى براى افطار وجود نداشت، از اين رو على ( عليه السلام) از شمعون يهودى سه صاع (14) جو وام گرفت. (و به روايتى حضرت زهرا ( عليها السلام) در خانه پشم ريسيد و سه صاع جو مزد گرفت،) . (15)
فاطمه عليها السلام جو را دستاس نمود و با يك صاع آن براى هر يك از افراد خانواده قرص نان جوينى پخت و بر سر سفره افطار نهاد. هنگامى كه آماده افطار شدند، نداى سائلى برخاست: سلام و درود خدا بر شما اى خاندان محمد (ص) ! مسكينى از مساكين مسلمينم به من غذا دهيد، خداوند شما را از غذاهاى بهشتى نصيب فرمايد، خاندان وحى نان افطار خود را ايثار كردند و فضه نيز از آنان متابعت كرد. آن شب را با آب افطار كردند و شب را بدون غذا بسر آوردند.
فرداى آن شب نيز روزه گرفتند و چون شب فرا رسيد نان افطارشان در سفره نهاده شد، يتيمى بر در خانه آمد و باز به همان ترتيب همگى غذاى خود را به آن يتيم ايثار كردند. و آن شب نيز با آب افطار كرده و خود گرسته ماندند. روز سوم را هم روزه گرفتند و هنگام افطار اسيرى تقاضاى كمك كرد و براى بار سوم آنچه در سفره بود به آن اسير ايثار شد.
صبح روز چهارم على (عليهالسلام) دست دو فرزند خود را گرفته و آنان را نزد رسول خدا ( صلى الله عليه و آله) برد پيامبر (ص) حسن و حسين (ع) را ديد كه از گرسنگى چون مرغكانى مىلرزيدند، سپس از جا برخاست و به همراه آنان به خانه حضرت زهرا (ع) رفت، ديد فاطمه (ع) در محراب به عبادت مشغول است در حالى كه كه از شدت گرسنگى شكم وى به پشت چسبيده است و چشمانش در گودى نشسته است. منظره تاثر آورى بود. رسول خدا ( صلى الله عليه و آله) افسرده خاطر شد، در آن هنگام جبرئيل فرود آمد و عرض كرد: اين هديه را بگير خداى تعالى به داشتن چنين اهل بيتى به تو تهنيت گفته است پس سوره «هل اتى» را بر پيامبر (ص) خواند اين روايت مورد قبول پيشوايان سنى و شيعه و به تعبير ديگر عموم مسلمين مىباشد. (16)
آيه تطهير
انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا (17)
«خداوند چنين مىخواهد كه رجس (هر پليدى) را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را پاك و منزه گرداند.»
در شان نزول اين آيه روايات متواترى از منابع اهل سنت در دست است كه آيه تطهير در خانه «ام سلمه» نازل شده است هنگام نزول آيه رسول خدا (ص)، فاطمه زهرا، على، حسن و حسين كه درود خدا بر همه آنان باد حضور داشتند پيامبر (ص) عباى خويش را بر آنان افكند و بدين ترتيب آنان از بقيه اهل خانه و ديگران جدا و مشخص شدند، آنگاه دستها را بسوى آسمان بلند كرد و فرمود:
خدايا اينان اهل بيت منند پس بر محمد و آل او درود فرست. خداوند عزوجل نيز اين آيه را نازل فرمود:
«انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» (18)
ام سلمه همسر نيك نهاد پيامبر (ص) خواست تا به زير عبا رود و به آن جمع و به آن جمع وارد شود. اما رسول خدا (ص) او رانهى كرد و فرمود نه تو داخل نشو اما تو خوب هستى. (19)
بعد از نزول اين آيه رسول خدا (ص) بمدت شش ماه هر روز هنگامى كه براى نماز صبح از خانه خارج مىشد بر در خانه فاطمه زهرا (ع) مىايستاد و مىفرمود:
نماز! اى اهل بيت، بدرستى خداوند اراده فرموده كه هر ناپاكى را از شما خاندان نبوت دور گرداند و شما را پاك و مزه نمايد. (20)
دعاى توبه حضرت آدم (ع) فتلقى ءادم من ربه كلمات فتاب عليه انه هو التواب الرحيم (21)
«پس آدم از پروردگار خويش كلماتى را فرا گرفت و خداوندبه وسيله آن كلمات توبه او راپذيرفت كه خداوند توبه پذير و مهربان است.» ابن مغازلى از علماى اهل سنت - متوفاى 483 ه.ق - به اسناد خود از ابن عباس روايات مىكند:
سئل النبى صلى الله عليه و آله عن كلمات التى تلقى آدم من ربه فتاب عليه قال ساله «بحق محمد و على و فاطمه و الحسن و الحسين الا تبت على» فتاب عليه. (22)
يعنى از پيامبر (ص) سوال شد آن كلمات كه حضرت آدم از پروردگار خود فرا گرفت و به وسيله آن توبه او مورد قبول واقع شد چيست؟ حضرت فرمود: آدم (ع) از خداوند چنين خواست: «به حق محمد، على، فاطمه، حسن و حسين توبه مرا قبول فرما» پس خداوند توبه او راپذيرفت.
خويشان پيامبر (ص) قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى (23)
«اى پيامبر (ص) بگو من براى انجام رسالتم پاداشى از شما نمىخواهم مگر محبت و اظهار دوستى با خويشان نزديكم.» اين آيه شريفه به اجماع شيعه و سنى در شان اهل بيت عصمت و طهرت و از جمله حضرت زهرا (ع) نازل شده است (24) بعد از نزول اين آيه از پيامبر (ص) سوال شد اى رسول خدا (ص) خويشان نزديكت كه مودت و دوستى آنان بر ما واجب است چه كسانى هستند؟
حضرت در جواب فرمود: «على، فاطمه و دو فرزند آنها حسن و حسين ( عليهم السلام)» (25)
«محمد بن ادريس شافعى» - رحمه الله - پيشواى شافعيان در اين باره چنين سروده است:
يا آل بيت رسول الله حبكم فرض من الله فى القرآن انزله يكفيكم من عظيم الفخر انكم من لم يصل عليكم لا صلاة له
اى اهل بيت رسول خدا! دوستى شما واجبى است كه خداوند در قرآن نازل فرموده در عظمت افتخار شما همين بس باد كه هر كس بر شما درود نفرستد نمازش باطل است (26)
فاطمه عليهم السلام در نگاه پيامبر ( صلى الله عليه و آله)
در وجود فاطمه زهرا ( عليها السلام) فضائل بيشمارى جمع است كه برخى از فضائل او راخداوند در قرآن بر شمرده و پيرامون آن آياتى را نازل فرموده است، آنگونه كه در صفحات پيشين مطالعه نموديد تنها شيعيان فاطمه ( عليها السلام) نيستند كه به نزول اين آيات در فضيلت مطالعه و شان وى اعتقاد دارند بلكه برادران اهل سنت و علماى آنان نيز در بسيارى موارد بر همين اعتقادند و اجماع شيعه و سنى در بسيارى موارد جاى هيچگونه ترديدى را در صحت نزول آيات ذكر شده در شان فاطمه عليها السلام باقى نمىگذارد.
برخى ديگر از فضائل فاطمه زهرا ( عليها السلام) بر زبان پيامبر ( صلى الله عليه و آله) جارى شده و از طريق سنى و شيعه روايات آن به ما رسيده است. البته رسول خدا (ص) بدان دليل كه فاطمه (ع) دختر اوست دربارهاش چنين فضائلى را نمىگويد زيرا اگر چنين بود بايستى در مورد دختران ديگرش زينب، امكلثوم، رقيه يا حتى پسرانش ابوالقاسم، عبد الله، و ابراهيم نظير همين مطالب را فرموده باشد در صورتى كه چنين نيست، تنها شايستگى و مقام والا و بى همتاى فاطمه (ع) نزد خداوند است كه پيامبر (ص) را گاه گاه به بيان گوشهاى از مقام ارجمندش وادار مىكند. و آنهم نه از سوى خويش كه از سوى خداى خويش زيرا زبان پيامبر (ص) زبان وحى است و به تعبير قرآن: «او هرگز از سر هواى نفس سخن نمىگويد، سخن او هيچ غير وحى خدا نيست» . (27)
از اين رو آنچه را هم پيامبر (ص) درباره فاطمه (ع) فرموده است چون ديگر سخنانش از سرچشمه وحى تراوش نموده است. اينكه به عنوان تبرك به ذكر چند حديث معتبر كه مورد اتفاق شيعه و سنى است از منابع اهل سنتبسنده مىكنيم.
1- احمد بن حنبل متوفاى 241 ه.ق - پيشواى مذهب حنبلى به اسناد خود چنين روايت مىكند: نظر النبى صلي الله عليه و (آله) و سلم الى علي و الحسن و الحسين و فاطمة فقال:
«انا حرب لمن حاربكم و سلم لمن سالمكم» .
يعنى پيامبر (ص) به على، حسن، حسين و فاطمه (كه درود خدا بر آنان باد) نگريست و فرمود «من با هر كسى كه با شما در جنگ باشد در جنگم، و هر كسى كه با شما از در صلح و آشتى درآيد، من نيز با او در صلح و صفا خواهم بود» (28)
2- احمد بن حنبل ترمذى و عدهاى ديگر از علماى اهل سنت از «حذيفه نقل كردهاند كه: پيامبر به او فرمود: نديدى آنكسى را كه كمى قبل پيشم آمد؟ او فرشتهاى بود كه تا كنون بر زمين فرود نيامده بود. از خداوند خواست تا بر من سلام كند و بشارتم دهد.
كه (ان فاطمة سيدة نساء اهل الجنة و ان الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة) فاطمه سرور زنان بهشت است و حسن وحسين سرور جوانان بهشتند. (29)
3- ذهبى روايت كرده كه رسول خدا (ص) فرمود: «اول شخص يدخل الجنة فاطمة بنت محمد. (ص)» «اول كسى كه وارد بهشت مىشود دختر محمد (ص) است» . (30)
4- محب الدين طبرى به اسناد خود از رسول خدا (ص) روايت مىكند كه فرمود:
«اربع نسوة سيدات عالمهن، مريم بنت عمران و آسية بنت مزاحم و خديجة بن خويلد و فاطمه بنت محمد ( صلى الله عليه و آله) و افضلهن عالما فاطمه (سلام الله عليها» «چهار زن سرور بانوان جهانند مريم دختر عمران (مادر عيسى) و آسيه دختر مزاحم (همسر نيكوكار فرعون) و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (ص) با فضيلتترين بانوان جهان است» (31)
5- بخارى محدث معروف اهل سنت متوفاى - 256 ه.ق به اسناد خود از رسول خدا (ص) روايت مىكند كه فرمود:
«فاطمه بضعة منى فمن اغضبها اغضبى» .
«فاطمه پاره تن من است هر كس او را به خشم آرد مرا به خشم آورده است» (32)
6- احمد بن حنبل به اسناد خود ار رسول خدا (ص) روايت مىكند كه فرمود:
«انما فاطمة بضعة منى يوذينى ما اذاها و ينصبنى ما انصبها» .
«فاطمه پاره تن من است آنچه او را بيازارد مرا آزرده است و آنچه او را ناراحت كند مرا ناراحت مىكند» . (33)
7- حاكم نيشابورى و جمعى ديگر از علماى اهل سنتبااسناد خو روايتبسيار مهم و عجيبى را از رسول ( صلى الله عليه و آله) نقل مىكنند كه فرمود:
«يا فاطمة ان الله يغضب لغضبك و يرضى لرضاك»
«اى فاطمه بدرستى كه خداوند با غضب تو غضب مىكند و با رضاى تو راضى مىگردد» . (34)
از اين احاديث چنين استفاده مىشود كه آزردن فاطمه (ع) آزردن پيامبر (ص) استخشمناك كردن وى خشمگين كردن پيامبر (ص) است و به زحمت انداختن او به زحمت انداختن رسول خداست چه او پاره تن پيامبر (ص) است و آزردن رسول خدا (ص) نيز بسان آزردن خداست و از اين رو با غضب فاطمه خدا غضب ناك مىشود و با رضايت او راضى مىگردد. و پناه بر خدا از اينكه فاطمه (ع) و پيامبر (ص) آزرده شوند. زيرا خداوند در قرآن مىفرمايد: «آنان كه خدا و رسول را آزار و اذيت مىكنند خدا آنها را در دنيا و آخرت لعن كرده (از رحمتخود دور نمود،) و بر آنان عذابى با ذلت و خوارى فراهم ساخته است» . (35)
8- فرات بن ابراهيم در تفسيرش از رسول خدا (ص) روايت مىكند كه حضرت فرمود:
«تدخل فاطمة ابنتى الجنة و ذريتها و شيعتها، و ذاك قوله تعالى: (لا يحزنهم الفزع الاكبر) (36) (و هم فى ما اشتهت انفسهم خالدون) (37) هى و الله فاطمة و ذريتها و شيعتها»
«دخترم فاطمه (ع) با فرزندان و شيعيانش وارد بهشت مىشوند، و در اين مورد است كه خداى تعالى مىفرمايد: هرگز هول و هراس روز قيامت آنها را غمگين نمىسازد. و بدانچه مشتاق و مايل آنند در بهشت تا ابد از نعمتها بهرهمندند. به خدا سوگند او فاطمه (ع) و ذريه و شعيانش هستند» . (38)
آرى ذريه فاطمه زهرا يعنى حسن و حسين و ائمه اطهار (39) (كه درود خدا بر آنان باد) و شيعيان پاكى كه رهرو صادق راه فاطمه (ع) و فرزندان اويند در چنين مقامى بلند قرار دارند، نه هر كسى كه از نسل فاطمه (ع) باشد ولى منش و كرداش مخالفتبا فاطمه (ع) است، و نه هر كس كه خود را شيعه پندارد و در عمل رهرو راه اين خاندان نباشد كه اين معنى را روايات ديگر تصريح كرده است. (40)
9- حاكم نيشابورى و ابن مغازلى و عدهاى ديگر از علماى اهل سنتبه اسناد خود از رسول خدا (ص) روايت كردهاند كه فرمود:
«اذا كان يوم القيمة نادى مناد من تحت الحجب يا اهل الجمع غضوا ابصاركم و نكسو روسكم فهذه فاطمة بنت محمد ( صلى الله عليه و آله) تريد ان تمر على الصراط» .
«روز قيامت منادى از پس پرده ندا مىدهد كه اى اهل محشر چشمانتان راببنديد و سرها را به زير افكنيد كه فاطمه ( عليها السلام) دختر محمد ( صلى الله عليه و آله) مىخواهد از صراط بگذرد» . (41)
10- خطيب بغدادى از علماى اهل سنت - متوفاى 463 ه.ق به اسناد خود از ابن عباس نقل مىكند كه رسول خدا (ص) فرمود؟ :
«ليله عرج بى الى السماء رايت على باب الجنة مكتوبا لا اله الا الله محمد رسول الله ، على حبيب الله، فاطمة الحسن و الحسين صفوة الله، على باغضيهم لعنة الله» .
«در شب معراجم به سوى آسمان، ديدم كه بر در بهشت اين كلمات نوشته شده بود: خدايى نيست جز خداى بىهمتا، محمد فرستاده خداست، على محبوب خداست، فاطمه، حسن و حسين برگزيدگان خدايند از رحمتخدا دور باد كسانيكه كينه و دشمنى با آنان دارند» . (42)
اسامى حضرت فاطمه (ع)
نام نيكو بر فرزند گذاشتن، نشانى از ادب وفرهنگ والدين است، اين اولين نيكى پدر ومادر به فرزند مىباشد. در عوض اسامى مستهجن و قبيح عاملى مهم در شكست روى و خلاء شخصيت فرزند است زيرا همواره انسان را به نامش مىخوانند و اگر نامش سبك و مستهجن باشد صاحب نام راسبك مىشمارند پيامبر گرامى (ص) فرمود: «نامهايتان رانيكو برگزينيد زيرا روز قيامتبا همين نامها خوانده مىشويد» (43) روش رسول خدا (ص) نيز بر اين بود كه اسامى قبيح و بدور از فرهنگ اسلامى مردان و شهرها را تغيير مىداد. (44)
او خود بهترين نامها را داشت، فرزندان و نوههايش بهترين نامها را داشتند. دخترش فاطمه (ع) نيز داراى (اسماء حسنى) اسامى زيبائى است كه هر يك از اسامى داراى معانى و اشاراتى است. باشد كه ما با دريافت مفاهيم اين نامها از اهل بيت پيامر (كه درود خدا بر آنان باد) پيروى كنيم و اين نامها را زنده نگهداريم.
اسامى حضرت
1- فاطمه: فاطمه از مصدر فطم است. و فطم در لغت عرب به معناى قطع كردن، بريدن و جدا شدن آمده است. و فاطمه يعنى جدا شده از هر بدى پيامبر ( صلى الله عليه و اله) فرمود «او رافاطمه ناميدند زيرا خداوند وى و فرزندان و دوستانش را از آتش بريده و بازداشته است» (45) نام فاطمه را خداوند از طريق وحى به پيامبر ( صلى الله عليه و آله) القا نمود. (46)
نامگذارى دختران به فاطمه مستحب است. (47)
و امام صادق عليه السلام به مردى كه دخترش را فاطمه نام نهاده بود فرمود: «اكنون كه نامش را فاطمه نهادهاى دشنامش مده به او لعنت مكن و او را كتك نزن» (48)
2- صديقه: يعنى بسيار راستگو و صديق
3- مباركه: خداوند انواع بركات را به فاطمه زهرا ( عليها السلام) عطا فرمود و نسل پيامبر ( صلى الله عليه و آله) را در وجود او قرار داد.
4- طاهره: مصداق آيه شريفه تطهير است. و بدين خاطر طاهره ناميده شده كه از هر نوع آلودگى پاك است. (49)
5- زكيه: پاك و مطهر است.
6- راضيه: زهرا ( عليها السلام) به آنچه خداوند برايش مقرر داشت راضى بود.
7- مرضيه: او مورد خشنودى و رضاى پروردگار بود.
8- زهرا: امام صادق ( عليه السلام) فرمود: «فاطمه (ع) را از اين رو «زهرا» ناميدهاندكه هنگامى كه در محراب عبادت مىايستاد نورش براى فرشتگان آسمان مىدرخشيد آنگونه كه نور ستارگان بر اهل زمين مىدرخشد» . (50)
9- بتول: به روايت ابن اثير از علماى اهل سنت، رسول خدا (ص) فرمود: «فاطمه را بتول ناميدهاند زيرا به واسطه فضل و دانش، ايمان و شرافتش از ساير زنان زمانه جدا گشته است» . (51) و به روايتى ديگر كه علماى اهل سنت نظير ابن اثير، قندوزى و ديگران نقل كردهاند، رسول خدا (ص) فرمود: «فاطمه بتول ناميده شده زيرا كه وى را از عادات ماهانه دور داشتهاند» (52)
كنيههاى حضرت
كنيههايى كه براى حضرت زهرا ( عليها السلام) ذكر كردهاند عبارتند از:
1- ام الحسن: مادر حسن ( عليه السلام)
2- ام الحسين: مادر حسين ( عليه السلام)
3- ام المحسن: مادر محسن ( عليه السلام)
4- ام الائمه: مادر ائمه ( عليهم السلام)، زيرا ائمه طاهرين همه از نسل فاطمه زهرا ( عليها السلام) هستند.
5- ام ابيها: مادر پدرش! اين كنيه را علماى اهل سنت نظير ابن عبد البر و ابن اثير نقل كردهاند. (53) بدين خاطر به فاطمه ( عليها السلام) ام ابيها گفتهاند كه آن حضرت پس از رحلت مادرش براى پدر خويش چون مادرى مهربان و دلسوز بود. (54)
هدف ما از بيان فضائل و اسماء نيكوى فاطمه ( عليها السلام) بيان مطالب شگفت آور نيست، بلكه آگاهى بيشتر با بلنداى مقام زهرا ( عليها السلام) و درس گرفتن از مكتب پربار اوست. تا هر مسلمان و بخصوص زن مسلمان دريابد كه چه الگوى ارزندهاى را در تمامى زمينههاى زندگى داراست. چرا كه فاطمه ( عليها السلام) از جنبه انسانىاش بشرى چون ديگران است. (55) اما از جنبه معنوى بدانجا رسيده كه شناخت تمامى ابعاد شخصيتش بس دشوار است. مقامى را كه آن بزرگوار در اثر بندگى خدا و شناخت و معرفت او بدست آورد مقامى بس ارجمند و فضائلش بيشمار و وجودش بىهمتاست.
و تو اى خواهر و برادر مسلمان! اى دوستدار فاطمه ( عليها السلام) ! اگر پيرو او باشى و به راه او روى هر چند بسان خود فاطمه (عليها السلام) نشوى اما شيعه و پيرو طريقت او گردى و به قله كمال انسانيت و معرفتبرسى كه او بهترين راهنماى راه است. پس برخيز و براه شو كه گر بروى بشوى.
و اين است فضل خداوند كه به هر كس بخواهد عطا كند.
ذلك فضل الله يؤتيه من يشاء و الله واسع عليم. (56) صدق الله العلى العظيم.
پىنوشتها:
1. سيره ابن اسحاق ص 229.
2. مراة الحرمين ج 1 س 325.
3. مجمع البيان ج 5 ص 549.
4. تفسير كبير فخر رازى ج 32 ص 124.
5. (آل عمران آيه 61).
6. احكام القران ج 2 ص 14- احقاق الحق ج 9 ص 74.
7. سيره الحلبيه ج 3 ص 212- تفسير كبير فخر رازى ج 8 ص 85.
8. فتوح البلدان ص 76.
9. رجوع كنيد به صحيح مسلم ج 7 ص 120- مسند احمد حنبل ج 1 ص 185- سنن ترمذى ج 4 ص 293- مستدرك حاكم ج 3 ص 150- اسباب النزول واحدى ص 68.
10. كلمه الغراء فى تفضيل فاطمة الزهراء ص 7/8.
11. نگاه كنيد به تصوير شماره 10.
12. سوره دهر آيه 8 و 9.
13. تفسير الكشاف ج 4 ص 197.
14.هر صاع چهار مد و تقريبا يك من تبريز يا 3 كيلوگرم است.
15. تفسير البرهان ج 4 ص 412.
16. رجوع كنيد به منابع تفسير و تاريخ اهل سنت نظير - اسباب النزول واحدى ص 296- تفسير قرطبى ج 19- الدر المنثور ج 6 ص 299- البحر المحيط ج 8 ص 395- اسد الغابه ج 5 ص 530- الاصابه ج 4 ص 376- مناقب ابن مغازلى ص 276- تذكره ابن جوزى ص 177- همچنين در منابع شيعه به تفسير مجع البيان ج 5 ص 404- تفسير البرهان ج 4 ص 412- الميزان ج 20 ص 132.
17. احزاب آيه 33.
18. القول الفصل ابى طاهر الحداد ص 185.
19. مسند امام احمد حنبل ج 2 ص 323 و ج 6 ص 292- صحيح ترمذى ص 200- خصائص نسابى ص 16.
20. مسند امام احمد حنبل ج 3 259 انساب الاشراف ج 2 ص 104 صحيح ترمذى ج 2 ص 29. در مورد نزول آيه شان اهل بيت رجوع شود به منابع معتبر تفسير و حديث اهل سنت از جمله اسباب النزول واحدى ص 239- مستدرك الصحيحين ج 3 ص 147- صحيح ترمذى ج 2 ص 29- تفسير طبرى ج 22 ص 7- سنن بيهقى ج 2 ص 147.
21. آيه 37 سوره بقره.
22. مناقب ابن مغازلى ص 63- الدر المنثور ج 6 عن ابن نجار - ينابيع الموده ص 97.
23. شورى آيه 23.
24. گفتار علامه امينى فاطمة الزهراء ص 25.
25. تفسير الدر المنثور ج 6 ص 7- ذخائر العقبى ص 25- صواعق المحرقه ص 101- احياء الميت ص 8- تفسير فرات ابى ابرهيم ص 150 نور الابصار شبلنجى ص 101 مجمع الزوائد ج 7 ص 103 و ج 9 ص 168- مناقب ابن مغازلى ص 309.
26. ديوان امام شافعى ص 72- نور الابصار ص 104. تمامى مذاهب فقه اسلامى متفقدند كه هر كس در تشهد نماز «اللهم صلى على محمد و آل محمد» رانگويد يا آنراناقص بگويدوآل محمد را ذكر نند نمازش باطل است منظور امام شافى نيز همين است درباره رواياتى كه در اينزمينه اهل سنت روايتكرداندرجوع شود به سنن دار قطنى ص 136- ذخائر العقبى ص 19- الصواعق المحرق ص 88- سنن بيهقى ج 2 ص 379.
27. آيه 3 و 4 سوره نجم و ما ينطق عن الهوى ان هو الاوحى يوحى.
28. نظير همين روايت را علماى ديگر اهل سنت روايت كردهاند رجوع كنيد به صحيح ترمذى ج 2 ص 319- مستدرك الصحيحين ج 3 ص 149- كنز العمال ج 6 ص 216- اسد الغبه ج 5 ص 523 ذخائر العقبى ص 25- تاريخ بغداد ج 7 ص 136- مسند الامام احمد بن حنبل ج 4 ص 442.
29. مسند امام احمد بن حنبل ج 5 ص 391- صحيح ترمذى ج 2 ص 306- مستدرك حاكم ج 3 ص 151- كنز العمال ج 6 ص 217 فضائل الصحابه نسائى ص 76.
30. ميزان الاعتدال ذهبى ج 2 ص 131- خصائص الكبرى ج 2 ص 225- كنز العمال ج 6 ص 219.
31. ذخائر العقبى ص 44.
32. صحيح بخارى ج 5 ص 36- فيض القدير ج 4 ص 421- كنز العمال ج 6 ص 220- فضائل الصحابه ص 78.
33. مسند الامام احمد بن حنبل ج 4 ص 5- مستدرك الصحيحين ج 3 ص 159- صحيح ترمذى ج 2 ص 319.
34. مستدرك الصحيحين ج 3 ص 153- مناقب ابن مغازلى ص 351- ميزان الاعتدل ج 2 ص 72- ذخائر العقبى ص 39- اسد الغابه ج 5 ص 535.
35. (احزاب آيه 57) .
ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنيا والاخرة و اعد لهم عذابا مهينا.
36. انبياء آيه 103 لا يحزنهم الفزع الاكبر.
37. انبياء آيه 102. و هم فى ما اشتهت انفسهم خلدون.
38. تفسير فرات ابن ابراهيم ص 168.
39. طبق روايت هيثمى در مجمع الزوايد ج 9 ص 202.
40. همان مآخد - عيون اخبار الرضا ج 2 ص 232- تاريخ بغداد ج 3 ص 5.
41. مستدرك الصحيحين ج 3 ص 153- ميزان الاعتدال ج 2 ج 82- اسد الغابه ج 5 ص 523 مناقب ابن مغازلى ص 355.
42. تاريخ بغداد ج 1 ص 259.
43. قال رسول الله (ص) «استحسنوا اسماءكم فانكم تدعون بها يوم القيامه...» فروع كافى ج 2 ص 87- وسائل الشيعه ج 15 ص 125.
44. ان رسول الله صلى الله عليه و آله كان يغير الاسماء القبيحة فى الرجال و البلدان. قرب الاسناد ص 45 وسائل ج 15 ص 124.
45. قال رسول الله..و. «و انما سماها فاطمه لان الله فطمها و ذريتها و محبيها عن النار» . نگاه كنيد به ينابيع الموده ص 397- كنز العمال ج 6 ص 219- ذخائر العقبى ص 26 به همين مضمون - تاريخ بغداد ج 12 ص 331.
46. علل الشرائع باب 144- كافى باب الحجه.
47. واقى باب الاسماء و الكنى.
48. وافى باب تاديب الولد.
49. مصباح الانوار.
50. بحار الانوار ج 43 ص 13.
51. نهايه ابن الاثير ج 1 ص 71- لسان العرب ج 11 ص 43.
52. قال رسول الله «و انما سميت فاطمة البتول لانها تبتلت من الحيض و النفاس» .
نگاه كنيد به نهايه ابن الاثير ج 1 ص 71- ينابيع الموده ص 260 موده القربى ص 103 و 78.
53. استيعاب ج 2 ص 752- اسد الغابه ج 5 ص 52- مقاتل الطالبين ص 29.
54. بحار الانوار ج 43 ص 16.
55. همانگونه كه خداوند در مورد پيامبرش (ص) مىفرمايد، بگو من هم بشرى همانند شمايم جز آنكه بر من وحى نازل مىشود. (كهف آيه 110).
56. سوره مائده آيه 54. منبع: حوزه نت