فاطمه(س)؛ باطن شب قدر

حجت الاسلام والمسلمين علي اكبر صادقي رشاد
زماني پس از پيروزي انقلاب، شيخ بزرگوار ما، بقيه السلف و ميراث دار عرفان شيعي، آيت الله علامه حسن زاده آملي، به من فرمود كه در مخزن كتابخانه مدرسه عالي شهيد مطهري، تعدادي كتاب خطي با ارزش نگهداري مي شود. من پيش از انقلاب اسلامي كتابي را در آنجا ديدم و روايتي را در آن كتاب مشاهده كردم كه آن را در جاي ديگري نديده بودم و بسيار نگرانم كه در حوادث انقلاب كساني به اين كتابخانه دستبرد زده و اين كتاب را از بين برده باشند و بدين ترتيب اين روايت ذي قيمت از دست رفته باشد. ايشان پس از بيان اين مطلب به بنده توصيه كرد كه با توجه به اينكه در مدرسه عالي شهيد مطهري درس و بحثي داشتم، تفحص كنم كه آيا كتاب ياد شده موجود است يا خير؟
من مطلب آيت الله حسن زاده آملي را با مسئولان كتابخانه اين مدرسه در ميان گذاشتم و پرسيدم آيا كتابي با اين ويژگي در مخزن ويژه كتابخانه موجود است يا خير؟ گفتم كه علاقه دارم اين كتاب را ببينم و با اطمينان به محضر مبارك آيت الله حسن زاده اطلاع دهم تا خاطر ايشان آسوده شود كه كتاب از ميان نرفته است.
ميراث دار عرفان شيعي
اهميت پيگيري من از آنجا ناشي مي شد كه مي دانستم كتابي كه توجه آيت الله حسن زاده را به خود جلب كند به طور حتم كتاب مهمي خواهد بود؛ زيرا ايشان ميراث دار عرفان شيعي است و از نظر تسلط بر عرفان نظري و التزام به عرفان عملي و سلوك كم نظير هستند. آيت الله حسن زاده مردي با بيش از نيم قرن سلوك، تهجد، رياضت و چله نشيني هاي بسيار است و با توجه به همين رياضت هاست كه خدا به او مراتبي داده است كه در حوزه هاي گوناگوني چون؛ حديث شناسي، تفسير قرآن، عرفان، فلسفه، فقه، نجوم و هيئت و رياضي صاحب نظر به شمار مي آيد. از سوي ديگر ايشان كتاب شناس است و كتابخانه او يكي از خزانه هاي مهم كتاب هاي خطي با ارزش در ايران تلقي مي شود؛ زيرا كتاب هايي در آن يافت مي شود كه شايد در كل دنيا فقط يك نسخه از آنها وجود داشته باشد كه آن هم در اختيار ايشان است. افزون بر اين، نسخه هايي از كتاب هاي استادان خود ايشان، مثل آيت الله شاه آبادي، مرحوم آيت الله علامه شعراني، عصار، علامه الهي قمشه اي و نيز كتاب هاي بزرگان حكمت، عرفان و فلسفه نسل گذشته حوزه تهران - كه ايشان محضر آنها را درك كرده اند- در اين كتابخانه وجود دارد كه شايد تنها نسخه موجود از آثار بعضي از اين بزرگان قلمداد شود. با توجه به همين موضوع است كه مي گويم وقتي فردي مانند ايشان اين گونه بر آن كتاب و حديث نقل شده در آن تأكيد مي كند، بايد به اهميت آن كتاب و حديث پي برد.
من مخزن را ديدم و خوشبختانه كتاب را سالم يافتم و پي بردم كه آن حديثي كه استاد اين همه نگران از بين رفتن آن بود در دسترس شيعه هست.
تفسير باطني شب قدر
آن حديث، كه «زراره» آن را از «حمران» نقل كرده، چنين است: «قال سألْتُ أبا عبْدِ اللهِ عما يفْرقُ فِى ليلةِ الْقدْرِ هلْ هُو ما يقدرُ اللهُ فِيها قال لا تُوصف ُقُدْرةُ ُ حكيمٍ تُوصف اللهِ إِلا أنهُ قال فِيهـا يفْرقُ كل أمْرٍ فكي يكونُ حكيماً إِلا ما فُرِق و لا قُدْرةُ اللهِ سُبْحانهُ لِأنهُ يحْدِثُ ما يشاءُ و أما قوْلُهُ ليلـةُ الْقدْرِ خيرُ مِنْ ألْ ِشهْـرٍ يعْنِى فاطِمة و قوْلُهُ تنزلُ الْملائِكةُ و الروحُ فِيها و الْملائِكةُ فِى هذا الْموْضِعِ الْمُوْمِنُون الذِين يـمْلِكـون عِـلْـم آلِ مُحمـدٍ و الـروحُ رُوحُ الْقُدُسِ و هُو فِى فاطِمة مِنْ كل أمْرٍ سلامُ يقُولُ مِنْ كل أمْرٍ مُسلمةٍ حتى مطْلعِ الْفجْرِ يعْنِى حتى يقُوم الْقائِمُ»
معناي اين حديث چنين است كه از حضرت صادق(ع) درباره مضمون اين آيه سوال كردم كه مراد از يفرق في ليله القدر چيست؟ آيا اين چيزي است كه خداوند تقدير مي كند و تقدير و قدرت الهي چگونه است؟ حضرت فرمودند: قدرت الهي وصف شدني نيست و منشأ تقدير هستي است و اينكه سرنوشت همه هستي به قدرت الهي تقدير مي شود. در ادامه، حضرت (ع) به ليله القدر هم اشاره كردند، گويي پرسش كننده بيش از آن پرسشي كه در متن روايت درج شده است پرسيده و از ليله القدر هم سوال كرده بود. آنچه نگراني علامه آيت الله حسن زاده آملي را از نابودي اين روايت باعث شده اين جمله از روايت بود كه امام صادق(ع) فرمودند: «و أما قوله ليله القدر خير م ن ألف شهر»؛ يعني اينكه در سور ه قدر درباره شب قدر آمده كه شب قدر بهتر از هزار ماه است، اما مراد از ليله القدر چيست؟ يعني فاطمه(س). منظور آن است كه ليله القدري كه از هزار ماه ارزشمندتر است همان فاطمه(س) است. به سخن ديگر باطن ليله القدر حضرت صديقه كبري(س) است. مراد از ملائكه در ظاهر آيه موجودات مجرد خاصي هستند كه در فارسي آنها را فرشته مي نامند.
قرآن دست كم دوگونه تفسير دارد: 1- تفسير علمي بر اساس لغت و زبان؛ 2- تفسير باطني كه به تعبير قرآن، جز راسخون في العلم، به آن باطن راه ندارند؛ زيرا در صورت مطهر بودن مي توان به ساحت پاك قرآن راه پيدا كرد. قطعاً مصداق كامل ترين مطهرون، اهل بيت(عليهم السلام) هستند كه قرآن تصريح كرده است آنها پاك و معصومند.
مفسران اهل ظاهر!
پيش از شرح ادامه حديث جا دارد به اين مطلب اشاره كنم كه بعضي از مسيحيان به تفسير قرآن دست زده اند كه نمونه آنها دكتر طارق لبناني است. او مسيحي كاتوليك است كه يك دوره كامل تفسير قرآن نوشته، ولي همچنان مسيحي باقي مانده است. در همين لبنان آقاي «جرج جرداق»، اديب بسيار مبتكري است، كتاب او كه با نام «امام علي صوت عدالت انساني» و در پنج جلد به فارسي ترجمه شده، عظمت عدالتخواهانه امام علي(ع) را نشان مي دهد و در آن با توجه به تعاليم حقوقي آن بزرگوار بر اين موضوع تأكيد شده است كه بيان هاي حقوقي آن حضرت بر بيانيه هاي حقوقي و اعلاميه جهاني حقوق بشر امروزي برتري دارد. با اين حال اين اديب و نويسنده لبناني همچنان مسيحي مانده است. همچنين «سلمان كهتاني»، نويسنده بزرگ عرب در لبنان، مسيحي ديگري است كه يكي از كتاب هاي شايان تقدير را درباره حضرت زهرا(س) نوشته است.
به سوي باطن
چه مي شود كه اينها مسلمان و شيعه نمي شوند، اما به يكباره از آن سوي عالم؛ يعني آمريكا، دانشمند و فيلسوف مسيحي ارتدوكسي نخست، كاتوليكي مي شود، اما زماني كه مي بيند فايده اي ندارد، پروتستاني مي شود، پس از آن ماركسيست مي شود، اما مي بيند عطشش فرو نمي نشيند، بنابراين سني مي شود، اما باز سيراب نمي شود تا اينكه به ايران مي آيد و شيعه اهل بيت(عليهم السلام) مي گردد، اين شخص پروفسور «محمد لگن هاوزن» نام دارد كه بيست سال است در ايران رحل اقامت افكنده است و كار علمي مي كند. آن فرد از آن سوي دنيا اين همه كوچه، پس كوچه هاي ديني را پشت سر مي گذارد و با اديان گوناگون آشنا مي شود تا اينكه به مكتب اهل بيت(عليهم السلام) راه پيدا مي كند و راه را مي شناسد، اما فردي مسيحي به تفسير قرآن دست مي زند با اين حال همچنان راه حقيقت را نمي يابد.
چند سال پيش آقاي لگن هاوزن كه در بعثه ميهمان ما بود و با من در سفر حج هم اتاق، مي گفت: چرا اين همه همايش در مكه مي گذاريد؟ اين نومسلمان فيلسوف و استاد بسيار فاضل (محمد لگن هاوزن) با همان لهجه خاص خود مي گفت: آقاي رشاد وقت مردم را نگيريد، بگذاريد مردم به مسجدالحرام بروند و كعبه را تماشا كنند كه اين سبب كمال مي شود. من و شما نمي فهميم نشستن و نگاه كردن به كعبه چه اثري دارد، ولي او مي فهمد، چون گشته، جسته و حقيقت را پيدا كرده است، ولي معلوم نيست كه ما هنوز آن را پيدا كرده باشيم.
چرا شيعه نشد؟
آقاي جرج جرداق كتاب بسيار عالي، ارزشمند و فوق العاده اي را در وصف حضرت علي(ع) نوشته، اما چرا اين همه عشق و شيفتگي به شيعه شدن منجر نشد؟ نمونه هايي از اين دست نشان مي دهد كه شيفتگي براي شيعه بودن كافي نيست؛ زيرا اينها فقط صورت و ظاهر قضيه را ديده و به باطن آن راه پيدا نكرده اند.
او تفسير قرآن نوشته، اديب است و استاد دانشگاه و داراي تخصص الهيات كاتوليك است. افزون بر اين يكي از افراد نامدار دنياي مسيحيت به شمار مي آيد كه پيشتر معاون بين الملل شوراي جهاني كليساها در سوئيس نيز بود. با وجود چنين جايگاهي چطور مي شود ده جلد تفسير نوشت، ولي مسلمان نشد؟
من با فرد ديگري در فرانسه آشنا شدم كه مي گفت: روزي كتابي را در گوشه خيابان ديدم كه در ميان كتاب هاي دست دوم فروخته مي شد، برداشتم ديدم كتاب عجيبي است. باز كردم ديدم حرف هاي شگفتي در اين كتاب است. شروع كردم به خواندن آن كتاب. مثل آدمي كه عطش او مدام در حال افزايش است، هرچه مي خواندم سيراب نمي شدم. بعد فهميدم اين كتاب قرآن است، ولي من پيش از اينكه بفهمم اين كتاب قرآن است دگرگون شده بودم. آن فرد به طور تصادفي در كنار خيابان با قرآن روبه رو شد و به عمق و باطن آن راه يافت (حالا چه عمل خيري از او سر زده و خدا چه تدبير كرده بوده، نمي دانم)، اما فردي براي قرآن ده جلد تفسير مي نويسد، با اين حال به باطن آن راه پيدا نمي كند.
مطلع الفرج
تمام اين صحبت ها را كردم كه بگويم براي راه يافتن به باطن قرآن به پاكي وجود نياز است كه هر كسي از آن بهره مند نيست. با توجه به همين موضوع به بحث اصلي مان بازگرديم كه درباره آن حديث گرانبها و ليله القدر بود. ليله القدر شب معيني از ماه مبارك رمضان است كه مراسم، مناسك و ادعيه اي دارد. در تفسيرهاي علمي قرآن درباره سوره قدر، به اهميت شب قدر و اينكه تقدير امور هستي، انسان و موجودات در اين شب انجام مي شود، اشاره شده است، اما تفسيري كه حضرت صادق(ع) از اين سوره بيان كرده اند، از نوع تفسير باطن قرآن است. از همين روست كه شخصي مثل علامه حسن زاده نگران است اين حديث گرانبها نابود شود، درحالي كه چند هزار جلد تفسير قرآن وجود دارد.
در اين حديث به اين نكته اشاره شده كه ليله القدر، فاطمه(س) است و ملائكه عالماني هستند كه علم آل محمد(ص) را در سينه دارند. روح القدس كجاست؟ سينه فاطمه(س). اين موضوع را امام صادق فرموده اند: «و الروحُ رُوحُ الْقُدُسِ و هُو فِى فاطِمة مِنْ كل أمْرٍ سلامُ يقُولُ مِنْ كل أمْرٍ مُسلمةٍ حتى مطْلعِ الْفجْرِ يعْنِى حتى يقُوم الْقائِمُ»
مطلع الفجر چه زماني است؟ آن وقتي است كه فجر صادق مي زند و در افق تغييري را مي بينيم؟ تفسير ظاهر آيه همين است، اما حضرت صادق(ع) فرموده اند: «حتي مطلع الفجر يعن ي حتي يقوم القائ م»؛ يعني مطلع الفجر ظهور است.
ممكن است اين پرسش مطرح شود كه اينها چه ربطي به يكديگر دارند؟ فاطمه(س)، ليله القدر است، سينه او منزل روح القدس است، مطلع الفجر، فرج فرزند اوست. چرا فاطمه(س) بايد ليله القدر باشد؟ در پاسخ بايد بگويم همان گونه كه شب قدر مجهول القدر است، صديقه طاهره(س) هم مجهول القدر است. اصلاً چرا بايد مرقد آن بزرگوار پنهان مي ماند؟ درست است كه به دليل ستم و مسائل آن زمان، امام علي(ع) چنين كرد، اما چرا چند قرن بعد حضرت صادق(ع) كه در همان شهر زندگي مي كرد، نفرمود كه اينجا مرقد مادرم است؟ براي اينكه اين قبر بايد پنهان بماند. قبر پنهان از يك سو افشاي ستم است و از سوي ديگر نشان مي دهد كه اين قبر چونان شب قدر بايد پنهان بماند.
حال ممكن است اين پرسش مطرح شود كه چه پيوندي بين حضرت فاطمه(س) و فرج است كه از مطلع الفجر به مطلع الفرج تعبير مي شود؟ در پاسخ به اين پرسش نيز بايد به اين نكته اشاره كنم كه چه كسي بايد از آن فردي انتقام بگيرد كه سينه و پهلوي حضرت فاطمه(س) را كه به فرموده حضرت صادق(ع) خانه روح القدس است، شكست؟ اين سوره درواقع به همين موضوع اشاره مي كند.

¤سخنراني در تاريخ (7/2/1390) در مسجد الحسيني

منبع:صبح صادق دوشنبه 16 مرداد 1391